شکاف آمادگی دیجیتالی

ساخت وبلاگ

با گسترش فناوری‌ها و ابزارهای نوین ارتباطی و اطلاعاتی موضوع دسترسی مردم به این فناوری‌های و اینکه برخی از افراد و جوامع به واسطة قرار گرفتن در طبقات بالای جامعه و برخورداری از منابع مالی و فرهنگی از این فناوری‌ها بیشتر برخوردار هستند و برخی دیگر به‌دلیل قرار گرفتن در طبقات پایین جامعه به این فناوری‌ها دسترسی ندارند همیشه مطرح بودند که در مطالعات ارتباطی از این نابرابری در دسترسی با مفهوم شکاف دیجیتال یاد می‌شود و به‌عنوان یکی از شاخص‌های تأثیرگذار در میزان برخورداری افراد جامعه از این وسایل به‌صورت برجسته مطرح می‌شود. شکاف دیجیتال به معنی نابرابری اقتصادی و اجتماعی از حیث دسترسی به فناوری‌های ارتباطی و اطلاعاتی و استفاده از آن است[1]. البته این شکاف در دو سطح ملی و بین‌المللی مطرح است. شکاف دیجیتال ناشی از مسائل اقتصادی، اجتماعی، شهرنشینی، سطح سواد (در سطح ملی)، و میزان صنعتی بودن و پیشرفتگی (در سطح بین‌المللی) و ... است  و آنهایی که از لحاظ مسائل فوق در سطح پایینی قرار دارند، در سویه تاریک این شکاف واقع می‌شوند. اما موضوع مطرح در این خصوص این است که افرادی که به این امکانات دسترسی دارند به چه میزان می‌توانند از این ابزارها بهره‌مند شوند و به چه میزان تمایل به استفاده از آن دارند. آیا همة افراد برخوردار از این امکانات و به‌صرف داشتن آنها، آمادگی و مهارت استفاده از آنها را دارند یا خیر و چه عواملی می‌تواند در این آمادگی تأثیرگذر باشد و چگونه می‌توان آن را اندازه‌گیری کرد. در مطالعات ارتباطی نوین این موضوع با عنوان آمادگی دیجیتالی[2] مورد مطالعه قرار می‌گیرد. منظور از آمادگی دیجیتالی، آمادگی افراد همچون داشتن مهارت‌های دیجیتالی، اعتماد به فناوری‌ها و استفاده از این فناوری‌ها، فارغ از مسئله دسترسی به آنهاست. بنابراین سه شاخص در آمادگی دیجیتال مطرح است: میزان مهارت برای شروع یک فعالیت برخط مثل جست‌وجو در اینترنت؛ اعتماد به توانایی خود برای تشخیص اطلاعات درست و سوم که حاصل این دو مورد است استفاده از ابزارهای دیجیتال در فعالیت‌های برخط.

برای آشنایی بیشتر با این مفهوم در اینجا به مرور پژوهشی که از سوی مؤسسة تحقیقاتی پیو منتشر شده است می‌پردازیم. این مؤسسه اخیراً به بررسی نگرش‌ها و رفتارهایی که میزان آمادگی برای استفاده از ابزارهای دیجیتال برای یادگیری‌های شخصی و راحتی مردم در استفاده از آنها را نشان می‌دهد، پرداخته است.

روش تحقیق: این تحقیق از طریق مصاحبة تلفنی با افراد بالغ در سطح ملی و با حجم نمونة 2752 نفر از افراد هجده سال یا بالاتر و با استفاده از شماره‌گیری تصادفی تلفن‌های ثابت و همراه از تاریخ 13 اکتبر تا 15 نوامبر سال 2015 توسط جان بی هوریگین[3] انجام شده است. مصاحبه‌ها به زبان انگلیسی و اسپانیایی صورت گرفته است. تحقیق در 20 سپتامبر 2016 در وبگاه www.pewinternet.org  با عنوان Digital Readiness Gap  گزارش شده است.

در این تحقیق برای سنجش آمادگی دیجیتالی، افراد بالغ امریکا براساس پنج عامل اصلی ارزیابی شده‌اند:

1) اعتمادبه‌نفس آنها در استفاده از رایانه؛ 2) آمادگی و توانایی آنها در به‌کارگیری فناوری‌های نوین؛ 3)

استفادة آنها از ابزارهای دیجیتال؛ 4) توانایی آنها برای تشخیص اعتبار اطلاعات برخط؛ 5) آشنایی آنها با واژه‌های فناوری‌های آموزشی. باید یادآوری شود یافته‌های این تحقیق تنها فعالیت‌های یادگیری شخصی افراد در محیط دیجیتال را تحت پوشش قرار می‌دهد و دیگر فعالیت‌های آنها در این محیط را نمی‌پوشاند.

برای درک بهتر شیوة ترتیب گروه‌های مختلف امریکایی در خصوص آمادگی دیجیتالی، محققان در این تحقیق از روش آماری تحلیل خوشه‌ای[4] استفاده کردند که در آن افراد براساس شباهت‌های پاسخ‌هایشان به سؤالات کلیدی دسته‌بندی می‌شوند.

   تحلیل پاسخ‌ها نشان می‌دهد که آمادگی دیجیتالی گروه‌های مختلف امریکایی‌‌ها در طیفی از نسبتاً زیاد آماده تا نسبتاً مردد قرار می‌گیرد. افرادی که در پذیرش فناوری در یادگیری تردید داشته‌اند، برای مثال در استفاده از ابزارهای الکترونیکی یا در تشخیص قابل‌اعتماد بودن اطلاعات برخط نیاز به کمک دارند، در اندازه‌گیری آمادگی دیجیتال نمرة پایین‌تر از میانگین کسب کرده‌اند. افرادی که سطح بالاتری از آمادگی برای استفاده از فناوری در یادگیری نشان داده‌اند در مجموع نمرات بالاتری از میانگین را در آمادگی دیجیتال کسب کرده‌اند.

گزارش تحقیق افراد را به پنج گروه تقسیم کرده است:

14 درصد ناآماده: این افراد سطوح کمتری از پذیرش فناوری را دارند و برای یادگیری از اینترنت استفاده نمی‌کنند، برای راه‌اندازی ابزارهای دیجتال نیاز به کمک دارند، با واژگان فناورانه ناآشنا هستند، در به‌کارگیری مهارت‌های رایانه‌ای اعتماد‌به‌نفس ندارند و اعتبار اطلاعات برخط را نمی‌توانند ارزیابی کنند (بیشتر شامل زنان، افراد پنجاه سال به بالا، درآمد کم و سطح آموزش رسمی پایین)

5 درصد یادگیرندگان سنتی: یادگیرندگانی فعال هستند و از فناوری برخوردارند، اما از اینترنت برای یادگیری استفاده نمی‌کنند و در اعتماد به اطلاعات برخط تردید دارند (بیشتر شامل زنان، اقلیت‌ها، افراد پنجاه سال به بالا، درآمد کم)

33 درصد بی‌تمایلان: در مقایسه با ناآماده‌ها مهارت‌های فناورانه بیشتری دارند، اما از فناوری‌های آموزشی دیجیتال کمتر آگاه هستند و از اینترنت برای یادگیری کمتر استفاده می‌کنند (بیشتر شامل مردان، افراد پنجاه سال به بالا، سطح سواد رسمی پایین، درآمد کم)

31 درصد کلیک‌کنندگان هشیار: دارای سطحی بالایی از مالکیت فناوری و اعتماد‌به‌نفس در استفاده از مهارت‌های فناورانه و توانایی یافتن اطلاعات قابل‌اعتماد هستند، اما کمتر با واژه‌های یادگیری برخط آشنا هستند و آمادگی کمتری برای استفاده از ابزارهای دیجیتال برای یادگیری دارند (سی تا چهل ساله، درآمد خانوار بالا، با تحصیلات دانشگاهی)

17 درصد آمادة دیجیتال: یادگیرندگانی مشتاق برای ارتقای شخصی، برخوردار از فناوری و دارای اعتمادبه‌نفس در مورد مهارت‌های فناورانه و توانایی برای یافتن اطلاعات مطمئن برخط هستند. بیشترین اطلاعات را در مورد منابع یادگیری برخط دارند (درآمد بالا، سطح سواد بالا، سی تا چهل ساله)

گزارش این تحقیق سه گروه بالا را در یک خوشه و دو گروه پایین را در یک خوشه دیگر قرار داده است. در کل 52 درصد در خوشه ناآماده‌ها قرار گرفته‌اند و 48 درصد در خوشه آماده‌ها.

راه دیگری که محقق برای درک آمادگی دیجیتالی و ارتباط آن با استفاده از ابزارهای فناورانه در یادگیری استفاده کرده، این بوده است که نمرات آمادگی دیجیتالی را با احتمال استفاده افراد از ابزارهای دیجیتال برای یادگیری شخصی را با هم مقایسه می‌کند. برای این کار به دو شاخص مراجعه می‌کند:

1) اینکه افراد در دوازده ماه گذشته برای یادگیری شخصی از اینترنت استفاده کرده‌اند؟ نتایج نشان می‌دهد که در کل 52 درصد از یادگیرندگان از اینترنت برای یادگیری از اینترنت به‌عنوان ابزار یادگیری شخصی استفاده کرده‌اند.

2) اینکه افراد دوره‌های برخط را در دوازده ماه گذشته گذرانده‌اند؟ تقریباً 16 درصد از افراد بالغ این کار را انجام داده بودند.

نتایج این بررسی نیز نشان می‌دهد که افرادی که در استفاده از مهارت‌های فناورانه اعتماد‌به‌نفس دارند و با واژه‌های مرتبط با فناوری آموزشی آشنا هستند، بیشتر احتمال دارد که دوره‌های آموزشی برخط را بگذرانند. استفاده از اینترنت در یادگیری شخصی در بین کسانی که  در استفاده از مهارت‌های فناورانه اعتماد‌به‌نفس دارند و با واژه‌های مرتبط با فناوری آموزشی آشنا هستند، بیشتر رایج است.

در پایان این محقق این نتیجه‌گیری را ارائه می‌کند که هرچه میزان آمادگی دیجیتالی بیشتر باشد، احتمال  استفاده از فناوری در یادگیری بیشتر است.

ملاحظات: این تحقیق فقط در حوزة یادگیری انجام شده است و آمادگی دیجیتالی و توانایی آنها در استفاده از ابزارهای فناورانه در دیگر حوزه‌ها مثل بهداشت، استفاده از اپلیکیشن‌های موبایلی یا استفاده از تلفن‌های هوشمند قابل تعمیم نیست.

باید یادآوری شود که یافته‌ها تصویری از وضعیت افراد بالغ در مراحل اولیة یادگیری الکترونیکی در جامعه است و این تصویر ممکن است با افزایش میزان آشنایی افراد با ابزارهای الکترونیکی و تلاش سازندگان ابزارها یادگیری الکترونیکی برای کاربرپسندتر کردن آنها، افزایش یابد.

 

 

 

 

تحلیل در خصوص ایران: امروزه در ایران شاهد تبلیغات بسیار فراوان در خصوص مدارس هوشمند، مدارس دیجیتالی یا دوره‌های برخط هستیم. بسیاری از مدارس در ایران با ادعای داشتن کلاس‌های هوشمند هزینه‌های بسیار زیادی را از والدین کودکان دریافت ‌می‌کنند و والدین نیز دل به این خوش کرده‌اند که کودکان آنها همانند کودکان کشورهای توسعه‌یافته از جدیدترین امکانات اطلاعاتی و ارتباطی در آموزش برخوردارند و آیندة بسیار روشنی را برای آنها متصور هستند. اما به این موضوع توجهی ندارند که آیا کودکان آنها مهارت استفاده از این ابزارها را دارند یا خیر؟ آیا میزان گیرایی و پذیرش مطالب آموزشی در آنها با استفاده از این ابزارها بیشتر می‌‌شود یا باعث حواس‌پرتی و عدم‌تمرکز آنها می‌شود؟ نگرش آنها به این نوع ابزارهای چیست، آیا آنها به این ابزارها به‌عنوان ابزارهای آموزشی می‌نگرند یا ابزارهای سرگرمی؟ هدف آنها از به‌کارگیری این ابزارها چیست؟ و آیا روش‌های سنتی در امر یادگیری مفیدتر نیستند؟. آمادگی دیجیتالی در حوزة یادگیری را می‌توان از منظر این پرسش‌ها نیز نگاه کرد. والدین باید به این موضوع توجه داشته باشند که شاید بسیاری از دانش‌آموزان ما به لحاظ شخصیتی و روان‌شناختی آماده استفاده از این امکانات نباشند. صرف وجود فناوری‌های پیشرفته در محیط آموزشی به معنای بهره‌مندی افراد از این امکانات یا بهره‌گیری درست نیست و شاخص‌های انسانی دخیل در یادگیری فراوانی وجود دارد. این موضوع فقط در مورد مدارس نیست و دوره‌های برخط بسیار زیادی چه در حوزه‌های دانشگاهی و چه در حوزه‌های غیردانشگاهی در حال برگزاری است که باید توجه شود که این دوره‌های متناسب با آمادگی دیجیتالی افراد طراحی شوند.

 پیشنهاد می‌شود که وزارت آموزش و پرورش و وزارت علوم با انجام تحقیقات علمی و استفاده از شاخص‌های بومی و متنوع‌تر به این موارد پاسخ گویند و در برنامه‌ریزی‌‌های آموزشی خود این موارد را نیز در نظر داشته باشند.    



[1] U.S. Department of Commerce, National Telecommunications and Information Administration (NTIA). (1995). Falling through the net: A survey of the have nots in rural and urban America.

 

[2] Digital readiness

[4] Cluster analysis

مطالعات فرهنگ مجازی...
ما را در سایت مطالعات فرهنگ مجازی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0tatarcystudiesa بازدید : 234 تاريخ : پنجشنبه 29 مهر 1395 ساعت: 6:39